نیز پیروزی انقلاب اسلامی موجب تحولات عمیقی در جامعه جهانی و نظام بینالملل در ابعاد مختلف شد. یکی از حوزههایی که بهشدت از انقلاب اسلامی ایران تأثیر گرفت، تفکر مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان بود. مطلب حاضر به برخی نقشهای انقلاب اسلامی در اینخصوص اشاره دارد.
مهمترین تأثیر انقلاب اسلامی، احیای ارزشها و آگاهیهای اسلامی بود. در واقع پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که ادیان، بهویژه دین اسلام، با گذشت زمان و توسعه مدرنیزاسیون نهتنها به پایان راه خود نرسیدهاند بلکه بار دیگر بهعنوان مهمترین راه نجات بشریت از ظلم و بیدادگری مطرح هستند و دنیایی را که با سرعتی زیاد به سوی مادیات در حرکت بود، به ناگهان متوقف کرده، ضمن گشودن دریچهای از قدرت معنویات و اعتقادات دینی و مذهبی به روی مردم – و بهویژه نسل جوان رویگردان از ایدئولوژیهای ماتریالیستی – آنان را به آغوش اسلام بازمیگردانند. قرآن و آیات آن در دنیای بعد از انقلاب اسلامی مفهوم جدیدی پیدا کرد.
در مجموع میتوان به جرات گفت هرآنچه از تغییرات سیاسی در سطح منطقه و جنبشهای اسلامی آزادیخواه و مردمی پس از انقلاب روی داده است برگرفته از الگوی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در اصرار بر گزینه مقاومت است. مقاومت اسلامی نیز در سرتاسر جهان تحتتأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و ابعاد و اهداف جدیدی برای خود تعریف کرد. براساس آنچه گفته شد برخی از مهمترین نقشهای انقلاب اسلامی در ترویج تفکر مقاومت اسلامی به قرار زیر است:
1- ترویج استقلال خواهی و استکبار ستیزی: ماهیت مستقل و ضدامپریالیستی انقلاب اسلامی و تلاش آن برای ایجاد نظام فارغ از سلطه قدرتهای استکباری، موجب به هم زدن تعادل بلوکهای قدرت جهانی و به چالش کشیدن نظم بینالمللی ساخته دنیای شرق و غرب شد. انقلاب اسلامی با بیان نظریه «نه شرقی نه غربی» توانست ابَر نظمی جمعی مبتنی بر برابری دولتها و حاکمیتها و تحقق حقوق الهی و انسانی ملتها در نظام بینالملل را رقم زند و با احیای ظرفیتها و امکانات فراموش شده ملتهای غیرمتعهد و نفی انفعال و مرعوبیت در برابر استکبار، درصدد قطع ریشههای وابستگی ملتها به قدرتهای بزرگ بینالملل برآید.
انقلاب اسلامی با افشای ماهیت سلطهگرانه و سیاستهای یکجانبهگرایانه قدرتهای بزرگ توانست خط بطلانی بر اسطوره شکستناپذیری آنان بکشد و بارقههای امید را در دل تمام آزادیخواهان و مستضعفان جهان پدیدار سازد. انقلاب اسلامی با ایجاد مرز بین مستضعفین و مستکبرین و آگاهیبخشی به ملتهای مستضعف توانست بستری مناسب را برای حرکتهای مستقل و آزادیبخش براساس خودآگاهی محرومان و مستضعفان فراهم سازد.
انقلاب اسلامی همزمان به مبارزه در دو جبهه استبداد ستیزی و استعمار ستیزی و نفی وابستگی پرداخت و همین امر موجب شد که فرهنگ استقلالخواهی و آزادیخواهی در سطوح مختلف مردم، دولتها و جنبشهای آزادیبخش رسوخ یابد چرا که الگوی نظام سیاسی جمهوری اسلامی با دو الگوی رایج لیبرالیستی و سوسیالیستی مقابله میکرد و مبانی سکولاریستی، اومانیستی و ماتریالیستی را به چالش میکشید و همین امر موجب شد که از جذابیت ایدئولوژیهای مارکسیستی و ناسیونالیستی بهعنوان ایدئولوژی مبارزاتی ملتهای آزادیخواه کاسته شود. از این رو، انقلاب اسلامی با گشودن جبهه سوم در نظام بینالملل توانست با نظم بینالملل مادیگرایانه به مقابله برخیزد و به فرهنگسازی در زمینههای استقلالطلبی و استعمار ستیزی در میان ملتهای جهان سوم مبادرت کند.
2- اعتلای فرهنگ سازی درباره انسجام جهان اسلام: پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب احیای هویت اسلامی در جهان اسلام شده است. انقلابها بازتابهای مختلفی در اقصی نقاط جهان دارند. بیشترین تأثیر انقلابها را باید در مناطق فرهنگی مشترک جستوجو کرد. جهان اسلام بهعنوان زمینه فرهنگی مشترک با مردم ایران، تحتتأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته است.
نمودهای چنین تأثیری را میتوان در رشد و گسترش حرکتهای اسلامی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد. بهرغم ادعاهای برخی از تحلیل گران غربی در ناکامی و شکست اسلام سیاسی، اسلام سیاسی در چند دهه اخیر رشد روزافزونی داشته است. ظهور جریانهای اسلامگرا در فلسطین، لبنان، ترکیه، کشورهای آفریقایی مثل سودان، پاکستان و شبه قاره، جنوب شرق آسیا و دیگر مناطق جهان اسلام همگی بهعنوان نمودهای بارزی از احیای هویت اسلامی در جهان اسلام به جهاتی حاکی از بازتابهای انقلاب اسلامی است. افول ایدئولوژی مارکسیستی و بحران در نظامهای لیبرال دمکراسی همگی زمینه رشد اسلامگرایی را در جهان اسلام فراهم کرده است.
انقلاب اسلامی با تأکید بر وحدت شیعه و سنی، تقریب مذاهب اسلامی و نفی فرقهگرایی مذهبی درصدد وحدت ملتهای مسلمان و تحقق پروژه امتسازی برآمد. این مهم از یکسو براساس مبارزهای مثبت یعنی تکیه بر باورهای اصیل اسلامی و نیز آیینها و مراسم سنتی دینی استوار بود که شالوده سازمان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امت اسلامی را بر باورهای اصیل اسلام ناب محمدی و نیز فرهنگها و آیینهای مشترک اسلامی از جمله حج ابراهیمی پایهگذاری میکرد و از سوی دیگر بر مبارزهای منفی علیه دشمن مشترک از جمله در مراسم برائت از مشرکین و براساس استکبار ستیزی و کوتاه کردن دست قدرتهای جهانی از ثروتهای ملی کشورهای اسلامی استوار بود که نمایانگر حساسیت مسلمانان نسبت به تحولات جهان اسلام و ضرورت ارتقای روح جمعی آنان براساس مخالفت با سلطه قدرتهای بیگانه، مبارزه با صهیونیسم و افسادستیزی بود.
3- احیای نقش جنبشهای آزادیبخش: انقلاب اسلامی ایران توانست با ارتقای خودآگاهی مستضعفان و محرومان و احیای خودباوری، اعتماد به نفس و بیداری اسلامی در میان ملتهای مسلمان، بر اهمیت جنبشهای آزادیبخش اعم از اسلامگرا و استعمارستیز بهعنوان بازیگران نوین در نظام بینالملل تأکید ورزد و بدین ترتیب موازنه قدرت را
به نفع جبهههای ثالث در نظام بینالملل رقم زند که بر آرمانهای آزادی، عدالت اجتماعی و نفی دخالت قدرتهای خارجی و ضرورت مدیریت پویا و منعطف تحولات سیاسی- اجتماعی تأکید میکرد.
این مهم بهویژه در جنبشهای آزادیبخش اسلامی اهمیت بیشتری یافت چرا که آنان با سامان دادن نهضت بیداری اسلامی از پایین و با تأکید بر نقش ملتها و قبول
مسئولیت پذیری براساس مردم محوری، مرزهای صوری و ظاهری را در هم شکستند. آنان ضمن ابراز سازشناپذیری روح جمعی ملتهای خود با غرب درصدد وارد کردن اسلام به صحنه مبارزاتی برآمدند و با استواری حرکتهای آزادیخواهانه بر آرمانهای دینی و اسلامی و معنوی و نیز تلفیق بین اخلاق، دیانت و سیاست، در فرهنگ سیاسی ملتهای خود، تحولی شگرف ایجاد کردند که مشخصههای آن را میتوان استقلال خواهی، عدالت محوری، حق گرایی، معنویت طلبی، اخلاق گرایی و تعامل دین و دولت ذکر کرد.
جنبشهای اسلامی مزبور در دو عرصه تجلی بیشتری یافتند یکی در عرصه فکری و اندیشهای که به جنبشهای اسلامی میانهرو، مسالمتگرا و فرهنگ محور شهرت یافتند و دیگری در عرصه عملیات شهادتطلبانه و حرکتهای جهادی که نمونه آن را میتوان انتفاضه مردم مسلمان فلسطین ذکر کرد که با الگوپذیری از انقلاب اسلامی بهعنوان انقلابی آرام با دستهای خالی و با بهرهگیری از مساجد بهعنوان پایگاههای ارتباطی، قیامی فراگیر را در سراسر فلسطین اشغالی رقم زد.
با این وجود، نهضتهای اسلامی میانه رو و رادیکال از آن لحاظ با یکدیگر اشتراک داشتند که بر اصولگرایی اسلامی، هویت مکتبی و آرمانخواهانه جهان اسلام، احیای تفکر و اندیشه دینی، رهایی از ایدئولوژیهای مادیگرا، معنویت محوری بدون بهرهگیری از ایدئولوژیهای وارداتی، پویش سیاسی اسلام و حضور دین در عرصههای عمومی و حکومتی، نفی سکولاریسم و ماتریالیسم، غایت گرایی و ارزش محوری براساس خدامداری و خالق گرایی تأکید میورزیدند.
مقاومت و رویارویی موفقیتآمیز انقلاب اسلامی در برابر قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا، اثرات خود را در همه جوامع اسلامی که طعم حقارت و سلطه استعمار و استکبار را چشیده بودند، برجای گذاشت و امروزه روحیه ضداستکباری بهویژه ضدآمریکایی در جهان اسلام گستردگی کافی پیدا کرده است که این امر نیز مرهون بازتاب انقلاب اسلامی است.
4- دفاع از آرمان مقدس فلسطین: تردیدی نیست که یکی از شعارهای اصلی و اولیة نهضت امام خمینی(ره) دفاع از مظلومان بود که موضوع فلسطین و حمایت از فلسطینیان و دشمنی با رژیم صهیونیستی و تجاوزات آن، در صدر این هدف قرار داشته است، زیرا انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود اصیل که بر باورهای اسلامی مردم استوار بود.
اگر چه حماسه مردم فلسطین پدیدهای تصادفی نبود و سالهاست که آنان با دست خالی برابر حملات وحشیانه صهیونیستها مقاومت میکنند؛ واقعیت این است که پس از انقلاب اسلامی، حرکت نوینی در مبارزات مردم فلسطین آغازشد و جوانان بیشماری به اسلام روی آوردند و تعداد مساجد در کرانه باختری و نوارغزه افزایش یافت. حزبالله فلسطین نیز که از فرزندان انقلاب اسلامی به شمار میآیند در زندان غزه بهعنوان گروهی مبارز اعلام موجودیت کردند و دیری نگذشت که تحت عنوان انتفاضه اسلامی مبارزه با اسرائیل را متحول ساختند. در حقیقت انتفاضه، با آموختن درسهای تاریخی از انقلاب اسلامی ایران بهترین راه حل را «در نجات ملت فلسطین با تکیه بر آرمان اسلامی» میدانند. جهاد اسلامی، در فلسطین به عنوان فرزند انقلاب اسلامی ایران، به مسئولیت شهید دکتر فتحیشقاقی که تا سال 1988 در زندانهای اسرائیل بود (رهبر شاخه نظامی جهاد) تأسیس شد.
5- نقش انقلاب اسلامی در تشکیل مقاومت اسلامی لبنان: یکی از مهمترین نقشهای انقلاب اسلامی در ترویج تفکر مقاومت اسلامی، تأثیر و بازتاب عظیمی بود که انقلاب اسلامی میان شیعیان لبنان بهوجود آورد و آنها را که با وجود داشتن اکثریت نسبی، در شرایط سیاسی و اجتماعی اسفناکی به سر میبردند، ناگهان بیدار کرد و از آنها که در جامعه لبنان بهعنوان محرومان شناخته میشدند، بمبهای متحرکی ساخت که توانستند در برابر اشغالگران، در مدت کوتاهی، قدرتهای بزرگ غربی را بدون دادن کوچکترین امتیازی وادار به فرار از این کشور کنند.در لبنان، حزبالله بیش از هر گروه سیاسی اسلامی دیگر، تحتتأثیر انقلاب اسلامی قرار دارد. علاوه بر زمینههای مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزههای دیگری موجب چنین تاثیر شگرف شده است.